اولین بار که دیدمت یه حالی بهم دست داد که تمام بدنم می لرزید نمیتونستم اب دهنم رو قورت بدم ...
چند بار دیگه اومدم ولی انگار تو اصلا منو نمیدیدی انگار من در برابر تو خیلی کوچیک بودم .همینطور هم بود ولی من میخواستم تو منو ببینی , بهم توجه کنی واسه همین اون کارا رو میکردم...من اگه یه روز اونجا نمیومدم دیونه میشدم و وقتی هم میومدم و بر میگشتم تماما تو فکر تو بودم چند بارهم ازم ناراحت بودی و با برخورد بد بهم فهموندی ولی باز این دل من بود که سوار بود و عقلم پیاده به هرطریقی میخواستم باهات صحبت کنم صدات مثل صدای اذان برای مسلمونا بهم ارامش میداد تا این که آدرس کلوب و وبلاگت رو پیدا کردم و گفتم باید از این برزخ بیرون بیام .
ایمیلمو گذاشتم تورو خدا یه چیزی بگو دلم دیگه تحمل نداره به قرآن
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان عشقی و آدرس
saharbster.LXB.ir لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.